English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6943 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
heliograph U گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sunrise U طلوع خورشید تیغ افتاب
sunrises U طلوع خورشید تیغ افتاب
sunlight U تابش افتاب انعکاس نور خورشید
solarium U اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solariums U اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
electrotype U جاپ بوسیله برق گراورسازی برقی
heliogravure U گراورسازی بوسیله نور برروی صفحه حساس
photoheliograph U دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
phototelegraphyt U مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
subsolar U در فل افتاب
photosphere U افتاب
dislocate U افتاب
queen's weather U افتاب
dislocating U افتاب
dislocates U افتاب
sun U افتاب
sunned U افتاب
sunnier U افتاب رو
sunning U افتاب
suns U افتاب
sunniest U افتاب رو
sunny U افتاب رو
sunless U بی افتاب
sunshine U افتاب
patent to the sun U افتاب رو
solarization U تابش افتاب
sunbeams U تیغ افتاب
german giant swing U افتاب شکسته
visorless U بی افتاب گردان
giant circle U افتاب شکسته
giant swing U افتاب یا مهتاب
visard U افتاب گردان
visors U افتاب گردان
helianthus U گل افتاب گردان
helianthemum U افتاب چرخ
helianthemum U چرخ افتاب
visor U افتاب گردان
sunflowers U گل افتاب گردان
vizor U افتاب گردان
sunbeam U پرتو افتاب
girasole U گل افتاب پرست
girasol U گل افتاب پرست
sunbeam U تیغ افتاب
dry in the sun U خشکاندن در افتاب
sunbeams U پرتو افتاب
streamers U تیغ افتاب
sundials U شاخص افتاب
sundial U شاخص افتاب
sunrise U طلوع افتاب
sunrises U طلوع افتاب
streamer U تیغ افتاب
chamaeleon U افتاب پرست
eclipse of sun U افتاب گرفتگی
solarism U افسانههای افتاب
daisy U گل افتاب گردان
daisies U گل افتاب گردان
sunward U سوی افتاب
sunup U طلوع افتاب
roman candle U افتاب مهتاب
sunflower U گل افتاب گردان
weather beaten U افتاب زده
sunshade U افتاب گردان
sunstroke U افتاب زدگی
sunshades U افتاب گردان
sunburn U افتاب زدگی
sunsets U غروب افتاب
sunbath U حمام افتاب
patent to the sun U افتاب گیر
heliophilous U افتاب دوست
basks U افتاب خوردن
sunbaked U افتاب پخته
turnsole U گل افتاب گردان
sun worship U افتاب پرستی
sunshine recorder U افتاب سنج
basked U افتاب خوردن
sunlike U مانند افتاب
cockshut U غروب افتاب
sunlight U نور افتاب
sunstruck U افتاب زده
chamaeleontis U افتاب پرست
p of the sun U نیش افتاب
p of the sun U طلوع افتاب
sunshiny U افتاب گیر
bask U افتاب خوردن
heliotropism U افتاب گرایی
sun struck U افتاب زده
sunshine U نور افتاب
dawning U طلوع افتاب
dawns U طلوع افتاب
basking U افتاب خوردن
sun burn U افتاب زدگی
sun worshipper U افتاب پرست
heliolatrous U افتاب پرست
heliotrope U افتاب گرای
sun beam U پرتو افتاب
heliograph U افتاب نگار
dawned U طلوع افتاب
sun dried U در افتاب خشکانیده
sunshine U تابش افتاب
heliotrope U گل افتاب پرست
heliotherapy U معالجه با افتاب
heliosis U افتاب زدگی
broiling sun U افتاب سوزان
dawn U طلوع افتاب
heliologist U افتاب شناس
phototypography U چاپ بوسیله عکسبرداری
sunburn U افتاب سوخته کردن
to take the sun U افتاب بخود دادن
solarize U درمعرض افتاب قراردادن
peeps U نیش افتاب روزنه
to sun one self U خودرا افتاب دادن
peep U نیش افتاب روزنه
peeped U نیش افتاب روزنه
sun hat U کلاه افتاب گیر
solisequous U تابع گردش افتاب
sung hat U کلاه افتاب گیر
sunbaked U در افتاب خشک شده
sunbaked U حرارت افتاب دیده
under the sun U در جهان در زیر افتاب
side screen U چادر افتاب گیر
sunshiny U منور از نور افتاب
peeping U نیش افتاب روزنه
sun dial U افتاب نما مقنطره
sunflower U گیاه افتاب گرا
basked U حمام افتاب گرفتن
bask U حمام افتاب گرفتن
sunbathing U حمام افتاب گرفتن
sunbathes U حمام افتاب گرفتن
sunbathed U حمام افتاب گرفتن
sunflowers U گیاه افتاب گرا
sunbathe U حمام افتاب گرفتن
insolate U در معرض افتاب گذاشتن
basking U حمام افتاب گرفتن
helianthus U روزگردک جنس گل افتاب
basks U حمام افتاب گرفتن
sunlit U روشن از فروغ افتاب
radiograms U عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiogram U عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
solar orientation U تعیین موقعیت نسبت به افتاب
sun deck U عرشه افتاب گیر کشتی
parch U تفتیدن افتاب سوخته کردن
ra U خدای افتاب مصریان قدیم
parches U تفتیدن افتاب سوخته کردن
insolation U در مقابل اشعه افتاب قراردادن
sun disk U صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
fire opal U گل افتاب گردان عین الشمس
heliotrope U گل افتاب گردان ارغوانی روشن
helioscope U دوربین افتاب بینی خورشیدبین
heliograph U دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
sun U درمعرض افتاب قرار دادن
sunned U درمعرض افتاب قرار دادن
sunning U درمعرض افتاب قرار دادن
suns U درمعرض افتاب قرار دادن
tannage U قهوهای در اثر اشعه افتاب
dog watch U پلیس یا نگهبان عصر و غروب افتاب
solarize U زیاد در افتاب ماندن وخراب شدن
the sun had parched his skin U افتاب پوست تنش را سوزانده بود
cosmical U برابرباخورشید- مصادف باطلوع وغروب افتاب
heliotropic U رشدکننده تحت تاثیرافتاب افتاب گرد
apollo U خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
sticky wicket U زمین بازی خیس که در افتاب خشک میشود
stockfish U ماهی روغن و امثال ان که در افتاب خشک شده
suntans U قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
suntan U قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
tan U باحمام افتاب پوست بدن راقهوهای کردن
sunfast U محو نشدنی در اثر نور افتاب رنگ ثابت
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
havelock U روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
biltong U گوشت خرد کرده ونمک زده خشک شده در افتاب
the sun is near setting U افتاب نزدیک بغروب کردن یانزدیک است غروب کند
airglow U روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
semaphore U مخابره بوسیله پرچم
wigwag U ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
semaphore U بوسیله پرچم مخابره کردن
camera lucida U [ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
heliocentric system U دستگاه خورشید مرکزی
intercoms U دستگاه مخابره داخل ساختمان
squawk box U دستگاه مخابره داخلی ناو
intercom U دستگاه مخابره داخل ساختمان
walkie talkie U دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
telephoto U دستگاه مخابره عکس ازمسافات دور
walkie-talkies U دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
walkie-talkie U دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
multiplex telegraphy U دستگاه تلگرافی که در یک زمان با یک سیم چند مخابره میکند
modem U دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
roentgenoscope U دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
lucubrate U بانور چراغ کار کردن
heliocentric U دارای مرکز در خورشید دوار بدور خورشید
radio approach U دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
turbofan U دستگاه تهویه یا بادبزن متحرک بوسیله توربین
teleran U دستگاه هدایت هواپیما بوسیله تلویزیون ورادار
electroencephalograph U دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
sonar U دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
woodcut U گراورسازی
ink jet printer U دستگاه خروجی که بوسیله پاشیده شدن لایه نازکی ازجوهر چاپ میکند
rotogravure U گراورسازی نوردی
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
analog transmission U انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
serial transmission U مخابره سری مخابره نوبتی
Recent search history Forum search
1may fader good
2interfereometry
1The system has been solved by a coupled Poisson– Neumann algorithm. The resolution method consists of the linearization of the transport equations by the finite difference method. The actual version u
1Magnetometric methods
1Rotating machinery absorbing real power in any of a number of operating quadrant combinations
1چندمین
1اموزش بستن قطعات دستگاه تاتو با تصویر
1Oem
2معنی اسم تیتان چیست؟
3It is acidic and its concentration is in continual flux as a result of its utilization by aquatic plants in photosynthesis and release in respiration of aquatic organisms.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com